28 مدخل
تشخیص دادن، برشناخت کردن
تشخیص داده شده، تشخیص دادن، برشناخت کردن
تشخیص داده می شود، تشخیص، عیب شناسی، تشخیص ناخوشی
قابل تشخیص است
روش تشخیصی
تشخیص، امکانات عیب شناسی