لیلیلغتنامه دهخدالیلی . [ ل َ لا ](اِخ ) بنت سعد القضاعیة. کان یهواها صخر الهذلی (و یکنی ام الحکیم ) فکانا یتواصلان برهة من دهرهما. ثم تزوجت و رحل بها زوجها الی قومه فقال فی ذلک
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن علی البتی الکاتب . مکنی به ابوالحسن . هنگامی که القادر باﷲدر بطیحه اقامت داشت احمدبن علی کاتبی وی میکرد و آنگاه که بخلافت رسید ازجان