یاسالغتنامه دهخدایاسا. (مغولی ، اِ) رسم و قاعده و قانون . (برهان قاطع) (آنندراج ). طرز و طور و قوانین و حکم و قرار داد چنگیزخان مغول بوده است . یاسه . یاسون . (انجمن آرا) (آنندر
یهیالغتنامه دهخدایهیا. [ ی َهَْ ] (ع صوت ) کلمه ای است که شبانان بدان خوانند یا زجر کنند و رانند. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). شبانان در راندن شتر گویند یه یه و یهیا. (ا
یهاواژهنامه آزاد( به ضم حرف اول ) در زبان کرمانشاهی ‘ به معنی موجودی افسانه ای است که به هیچ وجه از خوردن غذا سیر نمیشود ‘ و افراد پرخور به آن تشبیه میشوند.
داود پیغمبرلغتنامه دهخداداود پیغمبر. [ وو دِ پ َ غ َ ب َ ] (اِخ ) صاحب فصل الخطاب و پادشاه بنی اسرائیل و از انبیاء آن قوم و پدر سلیمان است و پیامبری و سلطنت را همچون پسرش سلیمان جمع دا
طغرل بیکلغتنامه دهخداطغرل بیک . [ طُ رِ / رُ ب َ ] (اِخ ) (طغرل اول ) محمدبن میکائیل بن سلجوق بن دقاق ، ملقب به رکن الدین و الدوله ، المکنی به ابوطالب (429 تا 455 هَ . ق .). درراحةا
آیینلغتنامه دهخداآیین . (اِ) سیرت . رسم .(صراح ). عرف . طبع. عادت . داب . (دهار). آئین . شیمه . روش . دَیْدَن . خلق . خصلت . خو. خوی . منش : سیرت اوبود وحی نامه بکسری چونکه به آ
اسملغتنامه دهخدااسم . [ اِ / اُ ] (ع اِ) اسم نزد بصریان معتل اللام مشتق از سمو بمعنی علو [ است ] بدلیل امثله ٔ اشتقاق او چون سمی یسمی تسمیة. و سمی در تصغیر و اسماء در جمع تکسیر
ضحاکلغتنامه دهخداضحاک . [ ض َح ْ حا ] (اِخ ) ابن عثمان المدنی . از رواة است و از نافع روایت کند. صاحب المصاحف آرد: حدثنا عبداﷲ حدثنا کثیربن عبید حدثنا ابن ابی فدیک عن الضحاک بن