یارشمشیلغتنامه دهخدایارشمشی . [ ش َ ] (ترکی ، اِ) صلح . || زیب . || پوشاکی . || موافقت . (فرهنگ وصاف ) (فرهنگ نظام ) (آنندراج ). و در این معنی صورتی از یارشمیشی تواند بود. رجوع به
هرثمةلغتنامه دهخداهرثمة. [ هََ ث َ م َ ] (اِخ ) ابن اعین از امراء هارون رشید است که ولایت خراسان به او داده شد. (از حبیب السیر). هرثمةبن نصر جیلی است که هارون او را به ولایت مصر