یههلغتنامه دهخدایهه . [ ی ُ هََ / هَِ ] (اِ) یوه . باز شکاری که تعلیم پذیر نباشد. (ناظم الاطباء). و رجوع به یوه شود.
یهیلغتنامه دهخدایهی . [ ی َهَْ ی ْ ] (ع مص ) زجر کردن شتر به گفتن یاه یاه . (یادداشت مؤلف ). رجوع به یهیا و یه یه و یهیاه شود.
یرحلغتنامه دهخدایرح . [ ی َ رَ ] (معرب ، اِ) ضبط صحیح «یوح » به معنی خورشید، «یرح » است به لغت اهل تدمر که زبان آنها به زبان عربی بسیار شبیه بود. (از نشوء اللغه ص 28). || این ک
یوحلغتنامه دهخدایوح . (ع اِ) یوحی . آفتاب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (دهار) (از مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء). یوح آفتاب است و بوح مصحف آن ، و بوح فقط به معنی نفس است و لاغیر.
یهرلغتنامه دهخدایهر. [ ی َ هََ / ی َ ] (ع ص ، اِ) جای فراخ تابان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). جای تابان . (آنندراج ). || (اِمص ) ستیهیدگی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). لجاجت