یلکنلغتنامه دهخدایلکن . [ ی َ ک َ ] (اِ) منجنیق و منجنیک و بلکن . (ناظم الاطباء). منجنیق . (صحاح الفرس ). منجنیق را گویند و آن چیزی است که در قلعه ها سازند و بدان سنگ و خاک به ج
یلکنلغتنامه دهخدایلکن . [ ی ِ ک َ ] (ترکی ، اِ مرکب ) (از: «یل »، باد + پسوند «کن ») بادبان . شراع . (یادداشت مؤلف ). رجوع به بادبان و شراع شود.