یلتکینلغتنامه دهخدایلتکین . [ ی َ ت َ ] (اِخ ) ابن طلبوق . محدث رومی است . اواز عبداﷲبن سمرقندی و مالک البانیاسی روایت کند و سعداﷲبن الوادی از او روایت دارد. (یادداشت مؤلف ).
یلتکینلغتنامه دهخدایلتکین . [ ی َ ت َ ] (اِخ ) ابن طلبوق . محدث رومی است . اواز عبداﷲبن سمرقندی و مالک البانیاسی روایت کند و سعداﷲبن الوادی از او روایت دارد. (یادداشت مؤلف ).
ذوحسملغتنامه دهخداذوحسم . [ ح ُ س ُ ] (اِخ ) نام موضعی در شعر مهلهل در رثاء برادر خود : الیلتنا بذی حسم انیری اذا انت انقضیت فلاتحوری .رجوع به عقد الفرید ج 6 ص 75 شود.
جاسلغتنامه دهخداجاس . (اِخ ) نام موضعی است که در شعر طرفه آمده است : اَتعرف رسم الدار قفراً منازله کجفن الیمانی زخرف الوشی ماثله بتثلیث او نجران او حیث یلتقی مِن َ النجد فی قیع