احمدلغتنامه دهخدااحمد. [اَ م َ ] (اِخ ) ابن علی بن ابراهیم بن الزبیر الغسانی الاسوانی المصری ، ملقب برشید و مکنی به ابوالحسین . اورا در سال 562 هَ . ق . بخبه بکشتند. و او کاتب ،
هماملغتنامه دهخداهمام . [ هََ م ِ ] (ع اِ فعل ) لاهمام ؛ قصد نمی کنم (منتهی الارب )، بدان همت نگمارم یا آن را انجام نمیدهم . (اقرب الموارد). || جاءزید همام ؛ ای یهمم . (منتهی ال
اظنانلغتنامه دهخدااظنان . [ اِظْ ظِ ] (ع مص ) تهمت کردن کسی را. و از این معنی است قول ابن سیرین : لم یکن علی یُظَّن ﱡ فی قتل عثمان ؛ ای یتهم . و هم گفتار شاعر:و لا کل من یظننی ان
جامهلغتنامه دهخداجامه . [ م َ / م ِ ] (اِ) پارچه ٔ بافته ٔ نادوخته را گویند. (برهان ). در هندی باستان یم یا چردیش و غیره (بام ، حمایت ) است و در پهلوی جامک و یامک باشد. مولر بهت
رخاءلغتنامه دهخدارخاء. [ رَ ] (ع اِمص ) فراخی زیست و توانگری . (ناظم الاطباء). فراخی . (مهذب الاسماء). فراخی زندگانی . (از اقرب الموارد). فراخی زیست . (آنندراج ) : تبارک من یتهم