یعقوب شاهلغتنامه دهخدایعقوب شاه . [ ی َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چهاربلوک بخش سیمینه رود شهرستان همدان ، واقع در 10هزارگزی جنوب باختری قصبه ٔ بهار. دارای 140 تن سکنه . آب آن از چشم
یعقوب شاهلغتنامه دهخدایعقوب شاه . [ ی َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قلقل رود شهرستان تویسرکان ، واقع در 15هزارگزی جنوب باختری شهر تویسرکان . دارای 236 تن سکنه . آب آن ازقنات و چشمه اس
حاجی یعقوب شاهلغتنامه دهخداحاجی یعقوب شاه . [ ی َ ] (اِخ ) سولامیشی از امراء و بزرگان زمان چوپانیان است آنگاه که شیخ حسن ایلکانی جهان تیمور را از حکومت خلع و سلیمان خان را بجای وی نصب کرد
یعقوبلغتنامه دهخدایعقوب . [ ی َ ] (اِخ ) ابن اسحاق بن محمدبن موسی بن سلام بن حُشتن بن ورد خراسانی . محدث است و پیش از سال 400 هَ . ق . درگذشته است . (از تاج العروس ).
یعقوبلغتنامه دهخدایعقوب . [ ی َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بزاز بغدادی ، ملقب به جراب . محدث است . فرزندش اسماعیل بن یعقوب بن حسن بن عرفه ای و از وی حدیث کرده اند و او از ابوجعفر محمدب
یعقوبلغتنامه دهخدایعقوب . [ ی َ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان بن قاضی سعدبن ابی عصرون ، معروف به ابن ابی عصرون . از دانشمندان شافعی و استاد مدرسه ٔ قطبیه ٔ قاهره بود و در محله به سال 6
یعقوبلغتنامه دهخدایعقوب . [ی َ ] (اِخ ) ابن نوح کاتب . به عربی شعر گفته و دیوان او پنجاه ورقه بوده است . (از الفهرست ابن الندیم ).
حاجی یعقوب شاهلغتنامه دهخداحاجی یعقوب شاه . [ ی َ ] (اِخ ) سولامیشی از امراء و بزرگان زمان چوپانیان است آنگاه که شیخ حسن ایلکانی جهان تیمور را از حکومت خلع و سلیمان خان را بجای وی نصب کرد
عزت ملکلغتنامه دهخداعزت ملک . [ ع ِزْ زَ م َل ِ ] (اِخ ) وی همسر امیر شیخ حسن چوپانی (کوچک ) و اصلاً رومی بود. او را با امیر یعقوب شاه روابط عاشقانه بود، و به سال 744 هَ .ق . امیر
صفاریانلغتنامه دهخداصفاریان . [ ص َف ْ فا ](اِخ ) یا آل لیث یا آل صفار. نام سلسله ای از ملوک ایران است که در حدود نیم قرن بر قسمت شرقی ایران حکومت داشتند. سرسلسله ٔ این خاندان یعقو
الف ابداللغتنامه دهخداالف ابدال . [ اَ ل ِ ف ِ اَ ] (اِخ ) از مصاحبان سلطان یعقوب و شاه طهماسب اول . سام میرزا در تحفه ٔ سامی آرد: اصل او از بلخ بود تخلصش مطیعی ، اما بعد تخلص خود را
دانش پناهلغتنامه دهخدادانش پناه . [ ن ِ پ َ ] (ص مرکب ) پناه دانش . حامی علم . هوادار دانش . ملجاء علم : چو آمد بدروازه ٔ مصر شاه باستاد یعقوب دانش پناه . شمسی (یوسف و زلیخا).|| در ح