یشملغتنامه دهخدایشم . [ ی َ ](اِ) نام سنگی قیمتی که از چین یا هند می آورند و گویند هرکه آن را با خود داشته باشد از آفت برق ایمن خواهد بود. (برهان ) (از فرهنگ جهانگیری ) (ناظم ا
یشملغتنامه دهخدایشم . [ ی َ ](اِ) نام سنگی قیمتی که از چین یا هند می آورند و گویند هرکه آن را با خود داشته باشد از آفت برق ایمن خواهد بود. (برهان ) (از فرهنگ جهانگیری ) (ناظم ا
یعلم الغتنامه دهخدایعلم ا. [ ی َ ل َ مُل ْ لاه / مُل ْ ل َه ْ ] (ع جمله ٔ فعلیه ) خدا می داند. (ناظم الاطباء). در شعر فارسی گاهی به تخفیف الف اﷲ می آورند، چنانکه در دو بیت شاهد سع
سنگ یشملغتنامه دهخداسنگ یشم . [ س َ گ ِ ی َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حجرحبشی . (فهرست مخزن الادویه ) (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
یله یشملغتنامه دهخدایله یشم . [ ی َ ل َ ی َ ش َ ] (اِخ ) نام کوهی است در حوالی قزوین که صورت حیوانات و غیر حیوانات هم در آنجا پدید آیند همه سنگ شده و متحجرگشته . (برهان ) (از ناظم