یشکریلغتنامه دهخدایشکری . [ ی َ ک ُ ری ی ] (اِخ ) عبیداﷲبن سعیدبن یحیی بن برد سرخسی یشکری ، از راویان بود و از یحیی بن سعید روایت کرد. ابن خزیمه و محمدبن اسحاق ثقفی و جز آن دو از
یشکریلغتنامه دهخدایشکری . [ ی َ ک ُ ری ی ] (ص نسبی ) منسوب است به یشکربن وائل که برادر بکر و تغلب بن وائل بود و گفته اند او یشکربن بکربن وائل بود و آن درست تر است . (از لباب الان
یشکریلغتنامه دهخدایشکری . [ ی َ ک ُ ری ی ] (اِخ ) ورقأبن عمربن کلیب یشکری و گفته اند شیبانی ، اصل او از خوارزم و یا از مرو و یا از کوفه بود. در مدائن سکنی گزید و در آنجا از عمرو
علی یشکریلغتنامه دهخداعلی یشکری . [ ع َ ی ِ ی َ ک ُ ] (اِخ ) ابن محمودبن حسن بن نبان یشکری ربعی . وی فلکی بود و در سال 595 هَ . ق . در بصره متولد شد واصل او از بغداد است و در سال 680
عمرو یشکریلغتنامه دهخداعمرو یشکری . [ ع َ رِ ی َ ک ُ ] (اِخ ) ابن جبلةبن باعث بن صریم یشکری . شاعر عهد جاهلیت . وی در زمان جنگ «ذی قار» میزیست و او را اشعاری است در تحریض قومش بر جنگ
یاکریملغتنامه دهخدایاکریم . [ ک َ ] (اِ) قسمی پرنده شبیه به کبوتر کوچک ، دو چند گنجشکی . (یادداشت مؤلف ). گونه ای قمری . رجوع به قمری شود. || (اِ صوت ) اسم صوت پرنده ٔ مذکور. حکا
علی یشکریلغتنامه دهخداعلی یشکری . [ ع َ ی ِ ی َ ک ُ ] (اِخ ) ابن محمودبن حسن بن نبان یشکری ربعی . وی فلکی بود و در سال 595 هَ . ق . در بصره متولد شد واصل او از بغداد است و در سال 680
عمرو یشکریلغتنامه دهخداعمرو یشکری . [ ع َ رِ ی َ ک ُ ] (اِخ ) ابن جبلةبن باعث بن صریم یشکری . شاعر عهد جاهلیت . وی در زمان جنگ «ذی قار» میزیست و او را اشعاری است در تحریض قومش بر جنگ
وائللغتنامه دهخداوائل .[ ءِ ] (اِخ ) ابن صریم الیشکری . ابن عبدربه گوید: وائل بن صریم یشکری از یمامه بیرون آمد. پس بنواسیدبن عمروبن تمیم با او مصادف شدند و وی را اسیر گرفتند واو