زند بهمن یشتلغتنامه دهخدازند بهمن یشت . [ زَ دِ ب َ م َ ی َ ] (اِخ ) یکی از کتب پهلوی است که مأخذ آن بسیار قدیم است و قدمت آن را تا به عهد انوشیروان یا اندکی پس از او دانسته اند. نسخه
صفاریانلغتنامه دهخداصفاریان . [ ص َف ْ فا ](اِخ ) یا آل لیث یا آل صفار. نام سلسله ای از ملوک ایران است که در حدود نیم قرن بر قسمت شرقی ایران حکومت داشتند. سرسلسله ٔ این خاندان یعقو
صالحلغتنامه دهخداصالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن نصر یانضر. وی در خلافت الواثق خروج کرد. صاحب تاریخ سیستان گوید: صالح به بُست برخاست و مردم بسیار با او جمعشد از سیستان و بُست ، و یعقو
زند بهمن یشتلغتنامه دهخدازند بهمن یشت . [ زَ دِ ب َ م َ ی َ ] (اِخ ) یکی از کتب پهلوی است که مأخذ آن بسیار قدیم است و قدمت آن را تا به عهد انوشیروان یا اندکی پس از او دانسته اند. نسخه
پشوتنلغتنامه دهخداپشوتن . [ پ َ ت َ ] (اِخ ) در اوستا فقط یک بار به اسم پشوتن (پشوتنو) برمی خوریم آنهم در ویشتاسپ یشت که معمولاً در جزو اوستای حالیه نوشته نشده است در فرگرد اول ی
پوران تروشلغتنامه دهخداپوران تروش . (اِخ ) نام ساحری که در زمان خود مثل و مانند نداشت . (برهان قاطع). صاحب انجمن آرای ناصری گوید نام ساحری بود معاصر زردشت -انتهی . باید دانست که طبق س