یشته کردنلغتنامه دهخدایشته کردن . [ ی َ ت َ / ت ِ ک َدَ ] (مص مرکب ) دعا خواندن و نماز کردن و درود خواندن بر طعام . (ناظم الاطباء). زمزمه کردن . (آنندراج ).
درونلغتنامه دهخدادرون . (اِ) دعایی باشد که مغان در ستایش خدای تعالی و آذر خوانند و بر خوردنیها بدمند و بعد از آن بخورند، و هر چیز که بر آن درون خوانده و دمیده باشند گویند یشته ش
زورلغتنامه دهخدازور. [ زَ / زُو ] (اِ) در اوستا عبارت است از نیاز مایع، مثل آب و شیر و غیره که در هنگام رسومات مذهبی بکار برده شود و بخصوص آب آمیخته به شیر که در وقت یشنه کردن
یشتنلغتنامه دهخدایشتن . [ ی َ ت َ ] (مص ) به لغت زند وپازند، آهسته دعا خواندن بر طعام و زمزمه کردن مغان در وقت طعام خوردن و درخواست نمودن و استدعا کردن ونیاز کردن و ستایش نمودن
یشتهالغتنامه دهخدایشتها. [ ی َ ] (اِخ ) یشت به معنی نیایش و فدیه و مانند آن است و آن مجموعه ٔ سرودهایی برای هرمزد و ایزدان هفتگانه یعنی امشاسپندان و فرشتگان دیگر است و ظاهراً اصل
اشقاهلغتنامه دهخدااشقاه . [ اِ ] (ع مص ) رنگ کردن غوره ٔ خرما. و منه : نهی عن بیعالتمر حتی یشقه . و یروی بالتشدید. (منتهی الارب ).