یسارةلغتنامه دهخدایسارة. [ ی َ رَ ] (ع مص ) یسر. (ناظم الاطباء). رجوع به یسر شود. || اندک شدن . (دهار) (تاج المصادر بیهقی ).
یسارةلغتنامه دهخدایسارة. [ ی َ رَ ] (ع اِمص ) فراوانی و بسیاری . (ناظم الاطباء). || آسانی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || توانگری . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (دهار). فراخی عی
دانلغتنامه دهخدادان . (اِخ ) از فرزندان یعقوب علیه السلام است . (تاریخ گزیده چ اروپا ص 21). نام یکی از دوازده پسر یعقوب پیامبر. وی نیای یکی از اسباط دوازده گانه است . مادر وی ت
اسباطلغتنامه دهخدااسباط. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ سِبط. پسران پسر و پسران دختر. (غیاث ). فرزندان فرزند. || امم . || گروه ها از یهود.- اسباط بنی اسرائیل ؛ قبایل آن . (منتهی الارب ). فرز
زبولونلغتنامه دهخدازبولون . [ زَ ] (اِخ ) پسر ششمین یعقوب و لیئه (سفر پیدایش 30:20) و درباره ٔ قسمت ذریه ٔ او در زمین موعود یعقوب بتوسط بهره و بخشش نبوتی مدتی مدید قبل از تعیینش م
یعقوبلغتنامه دهخدایعقوب . [ ی َ ] (اِخ ) ابن اسحاق بن ابراهیم . نام پسر اسحاق پیغمبر و او را اسرائیل نیز گویند و با عیصو از یک شکم زاییده شدند. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).