یرنوفلغتنامه دهخدایرنوف . [ ی ُ ] (ع اِ) سیسنبر. شاپاپک . عَبس . سوسنبر. شابانک . برنوف . (یادداشت مؤلف ). رجوع به مترادفات کلمه و برنوف شود.
یرنوءلغتنامه دهخدایرنوء. [ ی َ رَن ْ نو ] (ع مص ) رنگ کردن بایرناء. (ناظم الاطباء). ولی در متون دیگر دیده نشد.
عبسلغتنامه دهخداعبس . [ ع َ ] (ع اِ) گیاهی است ، به فارسی شاپاپک یا سیسنبر و به مصر یرنوف نامند. (منتهی الارب ). رستنی است . فارسی آن سابانک است یا سیسنبر است و در مصر به یرنوف
یرنوءلغتنامه دهخدایرنوء. [ ی َ رَن ْ نو ] (ع مص ) رنگ کردن بایرناء. (ناظم الاطباء). ولی در متون دیگر دیده نشد.
لنینلغتنامه دهخدالنین . [ ل ِ ] (اِخ ) ولادیمیر ایلیچ الیانوف . متولد در دهم آوریل 1870 م . در شهر سیمبیرسک اولیانو وسک کنونی ، کنار ولگا. پدر وی ایلانیکالائیویچ اولیانوف اصلاً