یرموقلغتنامه دهخدایرموق . [ ی َ ] (ع ص ) مرد سست بینایی . (از منتهی الارب ). مرد ضعیف البصر و سست بینایی . (ناظم الاطباء).
یرموکلغتنامه دهخدایرموک . [ ی َ ] (اِخ ) وادیی است میان نهر اردن و بحر لوط واقع در شام که به سبب جنگی که در عهد خلافت ابوبکرخلیفه ٔ اول در آنجا روی داد سخت مشهور است . خالدبن ولی
یرموقلغتنامه دهخدایرموق . [ ی َ ] (ع ص ) مرد سست بینایی . (از منتهی الارب ). مرد ضعیف البصر و سست بینایی . (ناظم الاطباء).
یرموکلغتنامه دهخدایرموک . [ ی َ ] (اِخ ) وادیی است میان نهر اردن و بحر لوط واقع در شام که به سبب جنگی که در عهد خلافت ابوبکرخلیفه ٔ اول در آنجا روی داد سخت مشهور است . خالدبن ولی
دیرالخللغتنامه دهخدادیرالخل . [ دَ رُل ْ خ َل ل ] (اِخ ) نام محلی نزدیک یرموک است و در واقعه ٔ یرموک لشکر مشرکان در آن موضع فرود آمدند. (از معجم البلدان ).