یافهلغتنامه دهخدایافه . [ ف َ / ف ِ ] (ص ) بیهوده . (لغت فرس ) . هرزه و بیهوده . (فرهنگ رشیدی ) (از انجمن آرا). بیهوده و یاوه و باطل و بی معنی و هرزه . (ناظم الاطباء) : کی کردار
یدقهلغتنامه دهخدایدقه . [ ی َ دَ ق َ / ق ِ ] (اِ) درختی است مانند زردآلو و آن را به عربی خاماء اقطی گویند و میوه ٔ آن را بل خوانند و در مسهلات بکاربرند. (برهان ) (آنندراج ). ||
یدرهلغتنامه دهخدایدره . [ ی َ رَ / رِ ] (اِ) لبلاب و عشقه را گویند که عشق پیچان باشدو آن نباتی است که به درخت می نشیند. (از برهان ) (ازآنندراج ). یذره قسوس است . (تحفه ٔ حکیم مو
یدعهلغتنامه دهخدایدعه . [ ی َ دَ ع َ ] (اِخ ) یدعة. نام بیابانی است بین مکه و مدینه . (از معجم البلدان ). دشتی است میان حرمین شریفین . (یادداشت مؤلف ).
یافهلغتنامه دهخدایافه . [ ف َ / ف ِ ] (ص ) بیهوده . (لغت فرس ) . هرزه و بیهوده . (فرهنگ رشیدی ) (از انجمن آرا). بیهوده و یاوه و باطل و بی معنی و هرزه . (ناظم الاطباء) : کی کردار
یدقهلغتنامه دهخدایدقه . [ ی َ دَ ق َ / ق ِ ] (اِ) درختی است مانند زردآلو و آن را به عربی خاماء اقطی گویند و میوه ٔ آن را بل خوانند و در مسهلات بکاربرند. (برهان ) (آنندراج ). ||
یدرهلغتنامه دهخدایدره . [ ی َ رَ / رِ ] (اِ) لبلاب و عشقه را گویند که عشق پیچان باشدو آن نباتی است که به درخت می نشیند. (از برهان ) (ازآنندراج ). یذره قسوس است . (تحفه ٔ حکیم مو
یدعهلغتنامه دهخدایدعه . [ ی َ دَ ع َ ] (اِخ ) یدعة. نام بیابانی است بین مکه و مدینه . (از معجم البلدان ). دشتی است میان حرمین شریفین . (یادداشت مؤلف ).
یدهلغتنامه دهخدایده . [ ی َ دَ / دِ ] (اِ) سنگی که برف و باران به طریق افسونگری بر وی نمودار شده . (ناظم الاطباء). || برف و باران آوردن را گویند به طریق عمل سحر و ساحری و این ع