ترجمه مقاله
سوشال تریدینگ

یخی

yaxi

۱. یخ‌زده؛ منجمد: گوشت یخی.
۲. از جنس یخ: مجسمهٴ یخی.
۳. (صفت نسبی، اسم) یخ‌فروش.
۴. (اسم) ‌نوعی بستنی.

یخی

لغت‌نامه دهخدا

یخی . [ ی َ ] (حامص ) چگونگی یخ . یخ بودن . نهایت سردی : دهن به این یخی دیده (یا آفریده ) نشده است . (یادداشت مؤلف ). || (ص نسبی ) هرچیز منسوب به یخ : بازیهای یخی ، قالبهای یخی ، توده های یخی . (یادداشت مؤلف ). || یخ فروش . آنکه یخ فروشد. که فروختن یخ پیشه دارد. (یادداشت مو

ترجمه مقاله
سوشال تریدینگ
خرید اشتراک
افزودن واژه
افزونه مرورگر
درباره
ارتباط با ما