یحمدیلغتنامه دهخدایحمدی . [ ی َ م َ دی ی ] (ص نسبی ) منسوب است به یحمد که شاید بطنی از ازد باشد. (از انساب سمعانی ).
یامجیلغتنامه دهخدایامجی . (ص نسبی ، اِ) منسوب به یام . مستحفظ و نگهبان اسبان . (ناظم الاطباء). مأمور و متصدی یام : می گفتندی که پسر یا برادر فلان نویان است و بفلان مهم نازک بزرگ
یامچیلغتنامه دهخدایامچی . (اِخ ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان زنجان واقع در 30000 گزی شمال باختری زنجان . دارای 489 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
یامچیلغتنامه دهخدایامچی . (اِخ ) دهی است از دهستان هزارپی بخش مرکزی شهرستان آمل واقع در 31000 گزی شمالی آمل دارای 60 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
خدالغتنامه دهخداخدا. [ خ ُ ] (اِخ ) نام ذات باری تعالی است همچو «اله » و «اﷲ». (برهان قاطع) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). در حاشیه ٔ برهان قاطع در وجه اشتقاق این کلمه چنین آمده اس
طاق کسریلغتنامه دهخداطاق کسری . [ ق ِ ک ِ س را ] (اِخ ) مشهورترین بنائی که پادشاهان ساسانی ساخته اند. قصری است که ایرانیان طاق کسری یا ایوان کسری مینامند و هنوز ویرانه ٔ آن در محله
یحمدیلغتنامه دهخدایحمدی . [ ی َ م َ دی ی ] (ص نسبی ) منسوب است به یحمد که شاید بطنی از ازد باشد. (از انساب سمعانی ).
یامجیلغتنامه دهخدایامجی . (ص نسبی ، اِ) منسوب به یام . مستحفظ و نگهبان اسبان . (ناظم الاطباء). مأمور و متصدی یام : می گفتندی که پسر یا برادر فلان نویان است و بفلان مهم نازک بزرگ
یامچیلغتنامه دهخدایامچی . (اِخ ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان زنجان واقع در 30000 گزی شمال باختری زنجان . دارای 489 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).