bookدیکشنری انگلیسی به فارسیکتاب، دفتر، سفر، فصل، فصل یاقسمتی از کتاب، رزرو کردن، توقیف کردن، در کتاب یادفتر ثبت کردن
تحسفلغتنامه دهخداتحسف . [ ت َ ح َس ْ س ُ ] (ع مص ) تحسف اوبار؛ افتادن پشمهای شتر و پریدن آنها. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (قطر المحیط). رجوع به تحسر شود. || تح
انتاضلغتنامه دهخداانتاض . [ اِ ] (ع مص ) پاره کردن پوست خود را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). پاره کردن پوست چنانکه قرحه آنگاه که بشکافدیا غنچه آنگاه که بشکفد. (یاددا
غرفةلغتنامه دهخداغرفة. [ غ ُ ف َ ] (ع اِ) یک مشت آب . ج ، غِراف ، و هو اسم للمفعول لانک ما لم تغرفه لاتسمیه غرفة. (منتهی الارب ). به قدر یک مشت . (غیاث اللغات ). یک کف دست آب بر