یِخْدوگویش گنابادی در گویش گنابادی به محل ذخیره برف و یخ در زمستان جهت استفاده در تابستان گویند.محلی است شبیه آب انبار که از لحاظ هندسی طوری ساخته شده که با وجود گرمای زیاد تابستا
شیر برفگویش گنابادی واژه بستنی که شکل اصلی آن پئیستهنی (پئیس=شیر+تهن=یخ+ی=پسوند نسبت) است به معنای شیر یخزده یا برفشیر است همانطور که آنرا در افغانستان شیریخ و در تاجیکستان یخماس و
خدنةلغتنامه دهخداخدنة. [ خ ُ دَ ن َ ] (ع ص ) بسیار دوست گیرند. (از منتهی الارب ). الذی یخادن الناس کثیراً. (معجم الوسیط) (از متن اللغة) (از تاج العروس ) (از قاموس ) (از لسان الع
دونلغتنامه دهخدادون . (اِخ ) رافائیل زخور راهب متولد قاهره ؛ استاد زبان عربی مدرسه ٔ معروف سلطانیه ٔ پاریس . از آثار اوست : 1 - ترجمه ٔ تنبیه فیما یخص داءالجدری المتسلط الاَّن
سخت کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی دن، آبدیده کردن، آبدادن، آهار زدن، تقویت کردن یخزدن، سردکردن