خرپوتلغتنامه دهخداخرپوت . [ خ َ ] (اِخ ) نام دیگر «حصن زیاد» و «خرتبرت » و این نام امروز بر «حصن زیاد» اطلاق میشود. رجوع به خرتبرت شود.
چخرودلغتنامه دهخداچخرود. [ چ َ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «یکی از قلاع بندپی مازندران است ، واقع در لموکلا، که از گچ و آجر ساخته شده ، حمام و حوضی دارد وآثار آن در قله ٔ کوه باقی است . (از مرآت البلدان ج 4 ص 214).
خرودلغتنامه دهخداخرود. [ خ َ ] (ع ص ) زن دوشیزه . (از منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). || زن شرمگین پست آواز که همیشه پنهان ماند. (از منتهی الارب ) (از تاج العروس ). ج ، خُرُد.