قطعشدگی صداclip 3واژههای مصوب فرهنگستانقطع شدن ناگهانی صدا در برنامههای تلویزیونی که معمولاً در ابتدا یا انتهای حاشیههای صوتی (sound track) اتفاق میافتد
چسپیدگیلغتنامه دهخداچسپیدگی . [ چ َ دَ / دِ ] (حامص ) التصاق و چسپیدن دو چیز بهم و اتصال و پیوستگی و چسپانی . (ناظم الاطباء). دوسیدگی . رجوع به چسپ و چسپیده و چسپیدن شود.
شدءلغتنامه دهخداشدء. [ ش َدْءْ ] (ع مص ) راندن شتران را. || خواندن یا سرائیدن شعر را. || آموختن و حاصل کردن بعضی علم ادب را. (از منتهی الارب ).
درهم شدگیلغتنامه دهخدادرهم شدگی . [ دَ هََ ش ُ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) مخلوط بودن . درهم بودن .غیطلة. (از منتهی الارب ). و رجوع به درهم شدن شود.
به شدگیلغتنامه دهخدابه شدگی . [ ب ِه ْ ش ُ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) حالت نقاهت مریض و شفای آن . (ناظم الاطباء). و رجوع به ماده ٔ بعد شود.
درازشدگیلغتنامه دهخدادرازشدگی .[ دِ ش ُ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) حالت دراز شدن . مد. امتداد. (ناظم الاطباء). مُطَواء. (از منتهی الارب ).
درهم شدگیلغتنامه دهخدادرهم شدگی . [ دَ هََ ش ُ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) مخلوط بودن . درهم بودن .غیطلة. (از منتهی الارب ). و رجوع به درهم شدن شود.
دلشدگیلغتنامه دهخدادلشدگی . [ دِ ش ُ دَ /دِ ] (حامص مرکب ) حالت و کیفیت دلشده . غمزدگی . پریشانی و اضطراب . || عاشقی . عشق : مردمان گویند این دلشدگی چیست بر اواین قضائی است بر این سر که ندانم چه قضاست . فرخی
دوتاشدگیلغتنامه دهخدادوتاشدگی . [ دُ ش ُ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) روی هم افتادگی و تاشدگی و دولایی . (ناظم الاطباء). خمیدگی . گوژی . انحنا.