یحیی قزوینیلغتنامه دهخدایحیی قزوینی . [ ی َح ْ یا ق َزْ ] (اِخ ) رجوع به یحیی (ابن عبداللطیف ...) شود.
یحییلغتنامه دهخدایحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن احمدبن ابی السعود کازرونی ، از بزرگان علمای شافعی بود. رجوع به ابوالسعود شود.
یحییلغتنامه دهخدایحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن عمک ، ادیب و شاعر و فقیه و نحوی بود و شعر نیکو می گفت . آثار او بهترین کتب تحقیقی و پژوهشی مردم یمن بود. از آن جمله ا
یحییلغتنامه دهخدایحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن حسن بن علی بن شیرزاد خاقانی ، معروف به ابن شیرزاد، نویسنده و دبیر و ادیب و شاعر و کاتب سلطان طغرل سلجوقی بود و دیوان شعر دارد و
یحییلغتنامه دهخدایحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن ابی الصفا (ابن ) احمد، معروف به ابن محاسن ، از مردم دمشق و خود ادیب بود. او راست : 1- المنازل المحاسنیة فی رحلة الطرابلسیة. 2- م
یحییلغتنامه دهخدایحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) (قاضی ...) قاضی ملک سیستان بود و در ایام سلطنت ابوتراب میرزا دیوانه شد و با وجود جنون بدیهه ٔ او روان بود. در حبس غزلی گفت و نزدابوت
ابوزکریالغتنامه دهخداابوزکریا. [ اَ زَ ک َ ری یا ] (اِخ ) یحیی قزوینی . رجوع به یحیی قزوینی ابوزکریا... شود.
علاءالدین طاووسیلغتنامه دهخداعلاءالدین طاووسی . [ ع َ ئُدْ دی ن ِ ] (اِخ ) (شیخ ...) یحیی بن عبدالمطلب قزوینی شافعی . وی مدرس مدرسه ٔ مستنصریه ٔ بغداد بود. او راست : شرح الحاوی الصغیر فی ال
یحییلغتنامه دهخدایحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن عبداللطیف قزوینی ، ملقب به علاءالدین ، از مؤلفان و مورخان دوره صفوی بود. او راست : 1- لُب ّالتواریخ . 2- شرح کبیر. 3- شرح صغیر،
عماد قزوینیلغتنامه دهخداعماد قزوینی . [ ع ِ دِ ق َزْ ] (اِخ )(میر...). خطاط مشهور (961 - 1024 هَ . ق .). نام اوعمادالملک قزوینی حسنی بود و در خطنویسی به خصوص خطنستعلیق دستی توانا داشت
محمدلغتنامه دهخدامحمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن یحیی بن محمدبن شفیع قزوینی . او قاموس فیروزآبادی را به سال 1117 هَ . ق . به امر شاه سلطان حسین صفوی به فارسی ترجمه کرده است