یامفتیلغتنامه دهخدایامفتی . [ م ُ ] (ص مرکب ) یامفت . رایگان .- پول یا مواجب یامفتی ؛ پول یا مواجب در ازاء هیچ کاری : صد تومان پول یامفتی از من گرفتند. (یادداشت مؤلف ).
یامفتلغتنامه دهخدایامفت . [ م ُ ] (ص مرکب ) (مرکب از یا حرف ندا + مفت ) در تداول عوام ، مفت . رایگان و بادآورده : پول یامفت به کسی نمیدهیم .- یامفت یامفت گفتن ؛ تعبیری طعن آمیز
صفوانلغتنامه دهخداصفوان . [ ص َ ] (اِخ ) ابن ادریس ابراهیم بن عبدالرحمان بن عیسی التجیبی مکنی به ابی بکر. یاقوت آرد: وی ادیبی کاتب و شاعری سریعالخاطر بود. او از پدرخود و از قاضی
یامفتیلغتنامه دهخدایامفتی . [ م ُ ] (ص مرکب ) یامفت . رایگان .- پول یا مواجب یامفتی ؛ پول یا مواجب در ازاء هیچ کاری : صد تومان پول یامفتی از من گرفتند. (یادداشت مؤلف ).
یامفتلغتنامه دهخدایامفت . [ م ُ ] (ص مرکب ) (مرکب از یا حرف ندا + مفت ) در تداول عوام ، مفت . رایگان و بادآورده : پول یامفت به کسی نمیدهیم .- یامفت یامفت گفتن ؛ تعبیری طعن آمیز