16 مدخل
خرابکاری
ناراضی
دزدیده شده، سرازیر کردن، ریختن، اهسته خالی کردن، ظرف بظرف کردن
متناقض، بی ترتیب کردن، دیوانه کردن، بر هم زدن
تخریب شده، کاستن، کم کردن، کاهیدن، کسر کردن، گرفتن
دندانی