71 مدخل
عزیزم
بی خطر ترین، کر، پوک، فاقد قوه شنوایی
افسردگی
مرگبارترین، مرده، بی روح، کهنه، بی حس
devested، گرفتن، محروم کردن، عاری کردن، سلب کردن
فهمیدن