یاسنلغتنامه دهخدایاسن . [ س ِ ] (ع ص ) متغیر. لغتی است در آسن بعض اعراب را. (تاج العروس ). آب آسن ؛ برگردیده از مزه و رنگ . (منتهی الارب ). و رجوع به آسن شود.
یرسنلغتنامه دهخدایرسن . [ ی ِ س َ ] (اِخ ) الکساندر. پزشک فرانسوی ، متولد به سال 1863 م . در مرژ سویس . وی کاشف میکرب طاعون می باشد. یرسن به سال 1943 م . درگذشت . (از لاروس ) (ی
یسنلغتنامه دهخدایسن . [ ی َ ن َ] (اِخ ) یسنا. نام یکی از کتابهای اوستا. (یادداشت مؤلف ). یسنا. (یشتها ج 1 ص 626). رجوع به یسنا شود.
یسنلغتنامه دهخدایسن . [ ی َس َ ] (ع مص ) برگردیدن آب چاه از رنگ و بوی . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). || درآمدن مرد در چاه و از بوی گند چاه مدهوش شدن و غش کرد
یاسنلغتنامه دهخدایاسن . [ س ِ ] (ع ص ) متغیر. لغتی است در آسن بعض اعراب را. (تاج العروس ). آب آسن ؛ برگردیده از مزه و رنگ . (منتهی الارب ). و رجوع به آسن شود.
یرسنلغتنامه دهخدایرسن . [ ی ِ س َ ] (اِخ ) الکساندر. پزشک فرانسوی ، متولد به سال 1863 م . در مرژ سویس . وی کاشف میکرب طاعون می باشد. یرسن به سال 1943 م . درگذشت . (از لاروس ) (ی
یسنلغتنامه دهخدایسن . [ ی َ ن َ] (اِخ ) یسنا. نام یکی از کتابهای اوستا. (یادداشت مؤلف ). یسنا. (یشتها ج 1 ص 626). رجوع به یسنا شود.
یسنلغتنامه دهخدایسن . [ ی َس َ ] (ع مص ) برگردیدن آب چاه از رنگ و بوی . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). || درآمدن مرد در چاه و از بوی گند چاه مدهوش شدن و غش کرد