devoteeدیکشنری انگلیسی به فارسیجانباز، مرید، طرفدار، هواخواه، فدایی، فداکار، زاهد، سالک، مجاهد، جانسپار، پارسا
دانادوستلغتنامه دهخدادانادوست . (ص مرکب ) دوستدار دانا. خواهان دانا : ما که دانا شدیم و دانادوست دانش ما بزیر دانش اوست . نظامی .|| که صدیق دانا دارد. که یارخردمند دارد.