denationalizedدیکشنری انگلیسی به فارسیانهدام شده، غیر ملی کردن، از حقوق ملی محروم کردن، صنایع را از صورت ملی خارج کردن
مذکورفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. ذکرشده؛ یادشده.۲. [قدیمی] مشهور؛ زبانزد؛ معروف.۳. (اسم، صفت) [قدیمی، مجاز] معشوق.