depictingدیکشنری انگلیسی به فارسیتصویر برداری، شرح دادن، نمایش دادن، مجسم کردن، نقش کردن، رسم کردن، منقوش کردن
deductionدیکشنری انگلیسی به فارسیکسر، استنتاج، استنباط، قیاس، وضع، نتیجهگیری، پیبردنازکلبهجزءیاازعلت بهمعلول