یانلغتنامه دهخدایان . (اِ) به معنی هذیان باشد و آن سخنان نامربوطی است که بیماران خراب گویند.(برهان ). در فرهنگ به معنی هذیان نوشته ، از این قرارلفظ هذیان را که عربی است پارسیان
یانلغتنامه دهخدایان .(پسوند) (مرکب از «ی » وصل + «َان » جمع) چون کلمه ٔ مفردی به «آ» ختم شود مثل دانا و شما، غالباً در جمع «یان » علامت جمع است : دانایان ، شمایان ، توانایان .
یانفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهسخن بیمعنی؛ هذیان: ◻︎ با سخن تو همه سخنها یان است / با هنر تو همه هنرها بیکار (فرخی: لغتنامه: یان).
یان کائوچینلغتنامه دهخدایان کائوچین . [ ] (اِخ ) جانشین «کیئوچیئوخیو» دومین پادشاه قسمتی از باختریان یا کوشان و کشان که به گفته ٔ مورخان چینی در آن سرزمین به شهریاری رسیده است . و پس ا
یان بلاغلغتنامه دهخدایان بلاغ . [ ب ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کاغذکنان بخش کاغذکنان شهرستان خلخال واقع در 12 هزارگزی شمال آغ کند. دارای یک صد تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران
یان بلاغیلغتنامه دهخدایان بلاغی . [ ب ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه واقع در 3000 گزی شمال خاوری قره آغاج . دارای 177 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرا
یان بلاغیلغتنامه دهخدایان بلاغی . [ ب ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قوریچای بخش قره آغاج شهرستان مراغه واقع در 31 هزارگزی شمال باختری قره آغاج . دارای 35 تن سکنه است . (از فرهنگ جغراف
یان بلاغیلغتنامه دهخدایان بلاغی . [ ب ُ ](اِخ ) دهی است از دهستان آتش بیک بخش سراسکند شهرستان تبریز واقع در 41 هزارگزی باختری مرکز بخش . دارای 200 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ا
یان کائوچینلغتنامه دهخدایان کائوچین . [ ] (اِخ ) جانشین «کیئوچیئوخیو» دومین پادشاه قسمتی از باختریان یا کوشان و کشان که به گفته ٔ مورخان چینی در آن سرزمین به شهریاری رسیده است . و پس ا