یافونیلغتنامه دهخدایافونی . (ص نسبی ) منسوب به یافا، شهری به ساحل بحر الشام . (یادداشت مؤلف ). رجوع به یافا و انساب سمعانی و معجم البلدان ذیل یافا شود.
یافتنیلغتنامه دهخدایافتنی . [ ت َ ] (ص لیاقت ) آنچه لایق یافتن باشد: بیعالکفایة؛ خرید چیزی و ثمنش را به یافتنی سابق که بر شخص باشد حواله کردن . (از منتهی الارب ).
یافونلغتنامه دهخدایافون . (اِخ ) معرب ژاپن . (از نخبةالدهر ص 17). امروزه در کشورهای عربی ژاپن را یابان گویند. رجوع به یابان و ژاپن شود.
یالونیکلغتنامه دهخدایالونیک . (ص ، اِ) بهادر و پهلوان و قوی هیکل و بلندقد و پهلوان نامی . (از ناظم الاطباء). پهلوان شجاع و مرد دلاور. (از شعوری ج 2 ورق 444 الف ). || سلوک عاشقان .
یافالغتنامه دهخدایافا. (اِخ ) شهری به فلسطین کنار دریای مدیترانه ، با 71000 تن سکنه . منسوب بدان یافی است . شهری است بر ساحل بحرالشام از اعمال فلسطین میان قیساریة و عکا در اقلیم
یافتنیلغتنامه دهخدایافتنی . [ ت َ ] (ص لیاقت ) آنچه لایق یافتن باشد: بیعالکفایة؛ خرید چیزی و ثمنش را به یافتنی سابق که بر شخص باشد حواله کردن . (از منتهی الارب ).
یافونلغتنامه دهخدایافون . (اِخ ) معرب ژاپن . (از نخبةالدهر ص 17). امروزه در کشورهای عربی ژاپن را یابان گویند. رجوع به یابان و ژاپن شود.
یالونیکلغتنامه دهخدایالونیک . (ص ، اِ) بهادر و پهلوان و قوی هیکل و بلندقد و پهلوان نامی . (از ناظم الاطباء). پهلوان شجاع و مرد دلاور. (از شعوری ج 2 ورق 444 الف ). || سلوک عاشقان .