یاشامیشیلغتنامه دهخدایاشامیشی . (مغولی ، ص ) یاسامیشی . پسندیده . || (اِ) تدبیر. کارسازی و سرانجام کارها. رجوع به یاسامیشی شود.
قرخ یاشارلغتنامه دهخداقرخ یاشار. [ ق ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان فرورق بخش حومه ٔ شهرستان خوی واقع در 10 هزارگزی شمال باختری خوی و 6 هزارگزی باختر شوسه ٔ خوی به ماکو. موقع جغرافیایی
یاشامیشیلغتنامه دهخدایاشامیشی . (مغولی ، ص ) یاسامیشی . پسندیده . || (اِ) تدبیر. کارسازی و سرانجام کارها. رجوع به یاسامیشی شود.
قرخ یاشارلغتنامه دهخداقرخ یاشار. [ ق ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان فرورق بخش حومه ٔ شهرستان خوی واقع در 10 هزارگزی شمال باختری خوی و 6 هزارگزی باختر شوسه ٔ خوی به ماکو. موقع جغرافیایی
لیلیلغتنامه دهخدالیلی . [ل َ لا ] (اِخ ) بنت اسماعیل یاشا. شاعرة ادیبة من شواعر و ادیبات الاَّستانة اتقنت اللغتین الرومیة و الفرنسیة قراءة و تحریراً و اشتهرت بجودة شعرها و طول ب