یارالغتنامه دهخدایارا. (اِ) صورتاً صفت فاعلی دائمی است از یارستن ، مانند گویا و بینا اما استعمال کلمه در معنی اسم معنی است و مرادف توانائی . || قوت و قدرت و توانایی و زهره و دلی
یارآبادلغتنامه دهخدایارآباد. (اِخ ) دهی است از بخش دلفان شهرستان خرم آبادبا 180 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
یارهفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهیارا: ◻︎ جز زُهره که را زَهره که بوسد پایش؟ / جز یاره که را «یاره» که بوسد دستش؟ (مهستی: مجمعالفرس: یاره).