یادداشتنلغتنامه دهخدایادداشتن . [ ت َ ] (مص مرکب ) بخاطر داشتن . درحافظه داشتن . فراموش ناکرده بودن . در حفظ داشتن . به خاطر سپرده داشتن . متذکر بودن . در حافظه نگاهداری کردن . شواه
دبیرلغتنامه دهخدادبیر. [ دَ ] (ص ، اِ) نویسنده . (برهان ) (از جهانگیری ) (صحاح الفرس ) (اوبهی ). منشی . (برهان ) (جهانگیری ). پناغ . (سروری ). بناغ . (دهار). کاتب . (مهذب الاسما
برلغتنامه دهخدابر. [ ب َ ] (حروف اضافه ، اِ) بلندی . (ناظم الاطباء). بالا. (انجمن آرا) (آنندراج ) (برهان ). بالای . زبر. روی . سر. (ناظم الاطباء). مقابل فرود. مقابل پایین . (ب
یادداشتلغتنامه دهخدایادداشت . (مص مرکب مرخم ، اِ مص مرکب ) در حافظه نگاه داشتن و به خاطر آوردن . یاد کردن : این بنده را یادداشتی به خیر فرمایند. احمد بیستون (مقدمه ٔ کلیات سعدی ).
سرنخ بازیابیretrieval cueواژههای مصوب فرهنگستانمحرک یا عاملی کمکی که حافظه را در یادآوری یاری میکند