snapدیکشنری انگلیسی به فارسیضربه محکم و ناگهانی، چفت، بشکن، قفل کیف و غیره، قالب زنی، گاز ناگهانی سگ، قزن قفلی، گیره فنری، یک گاز، عکس فوری گرفتن، شتاب زدگی، چسبیدن به، گاز گرفتن، گسیختن،
گوی انگلهلغتنامه دهخداگوی انگله . [ اَ گ َ ل َ / ل ِ ] (اِ مرکب ) گوی انگل . تکمه و حلقه را گویند که بر گریبان پیراهن و غیره دوزند، چه گوی به معنی تکمه و انگله به معنی حلقه باشد که گ
قفلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت ل، دکمه، قزن، دکمه فشاری (قابلمهای)، سنجاق قفلی، دکمۀ سردست [ تزیینات لباس 844] گیرۀ کاغذ، سنجاق سر، گل سَر سوزن، میخ، سنجاق، پونز، گلمیخ، قلاب، ن