گیرانهلغتنامه دهخداگیرانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) چیله . تنورافروز. چیزی که بدان آتش روشن کنند. (یادداشت به خط مؤلف ).
گیرانة تختsticht plateواژههای مصوب فرهنگستانیکی از انواع گیرانه شامل صفحة فلزی کوچکی با یک یا دو سوراخ برای عبور طناب و اتصال به کاربند قفلی
گیرانة تختsticht plateواژههای مصوب فرهنگستانیکی از انواع گیرانه شامل صفحة فلزی کوچکی با یک یا دو سوراخ برای عبور طناب و اتصال به کاربند قفلی
اشتقاق پیشمازهایprecordial leadواژههای مصوب فرهنگستانگیرانهای که در آن یکی از الکترودها به سینه و دیگری به یکی از اندامهای حرکتی متصل میشود متـ . گیرانۀ پیشمازهای
draconianدیکشنری انگلیسی به فارسیسخت گیرانه، اژدهایی، قوانین حقوقی سخت و بی رحمانه، مربوط به دراکو مقنن سختگیر اتن