گپتنلغتنامه دهخداگپتن . [ گ ُ ت َ ] (مص ) گفتن . سخن کردن و حرف زدن و بیان نمودن . (برهان ). گفتن زیرا که بای پارسی با فا تبدیل می یابد. (انجمن آرا) (آنندراج ). سخن راندن .
گپتنلغتنامه دهخداگپتن . [ گ ُ ت َ ] (مص ) گفتن . سخن کردن و حرف زدن و بیان نمودن . (برهان ). گفتن زیرا که بای پارسی با فا تبدیل می یابد. (انجمن آرا) (آنندراج ). سخن راندن .
عصاشمشیرلغتنامه دهخداعصاشمشیر. [ ع َ ش َ ] (اِ مرکب ) تیغ راست که بجای عصا در دست دارند، و آن دو قسم است یکی تیغه ٔ او گرد باشد و آن را در عرف هند گپتی گویند، و آنچه یک طرف یا هر دو
راجپوتلغتنامه دهخداراجپوت . (اِخ ) از قبایل معروف هند میباشد. این قبایل از نیمه ٔ دوم قرن هشتم مسیحی در تاریخ هندوستان ظاهر میشوند. آنها بتدریج در هند شمالی و یک قسمت از فلات دکن