گووَهگویش بختیاری1. گاوه، گُوَه، تکه چوبى که یک سر آن را از دو پهلو تراشند تا پهن و نازک شود و آن را در شکاف چوبهاى دیگر گذارند و با ضربه زدن آنها را دو نیم کنند؛ 2. بخشى از گاو
گروهدیکشنری فارسی به عربیاحکام , باقة , تجمع , جحفل , جيش , حشد , راية , زمرة , زي , صغار السمک , صنف , عدد , عصابة , علبة , فريق , قطيع , قوات , قوم , کثير , کومة , مجتمع , مجموعة , مد