گوهرخاتونلغتنامه دهخداگوهرخاتون . [ گ َ / گُو هََ ] (اِخ ) دختر سلطان مسعودبن محمدبن ملک شاه بن آلب ارسلان سلجوقی است ، وی ابتدا به همسری داودبن محمودبن محمدبن ملکشاه سلجوقی درآمد و
مولویلغتنامه دهخدامولوی . [ م َ / مُو ل َ ] (اِخ ) لقبی است که به جلال الدین محمد عارف و شاعر و حکیم و صاحب مثنوی معروف دهند. (یادداشت مؤلف ). نام او محمد و لقبش در دوران حیات خ
مهدالعراقلغتنامه دهخدامهدالعراق . [م َ دُل ْ ع ِ ] (اِخ ) لقب جوهر (گوهر) خاتون یا گوهر ملک دختر ملکشاه . (از اخبارالدولة السلجوقیه ص 16).
ابوطاهرلغتنامه دهخداابوطاهر. [ اَ هَِ ] (اِخ ) خاتونی .موفق الدوله ، کمال . یکی از ادباء و شعرای ایران بمائه ٔ پنجم ظاهراً از مردم ساوه و ویرا بمناسبت پیوستن بخدمت گوهر خاتون زوجه