تافتنلغتنامه دهخداتافتن . [ ت َ ] (مص ) گردانیدن و پیچیدن . (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا). برگردانیدن و پیچیدن . (ناظم الاطباء). گردانیدن . (فرهنگ خطی کتابخانه ٔ مؤلف ). || کج
سرفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. (زیستشناسی) عضو بدن انسان و حیوان از گردن به بالا که مغز و چشم و گوش و بینی در آن قرار دارد.۲. [مجاز] آغاز و اول چیزی: سر زمستان، سر سال.۳. [مجاز] بالای چیز
فجللغتنامه دهخدافجل . [ ف ُ / ف ُ ج ُ ] (ع اِ) ترب . (منتهی الارب ). به پارسی ترب گویند و به هندی مولی . ارجانی گوید: گرم و خشک است در دو درجه ، و در او قوتی است که ورمها را تح
نصرآبادیلغتنامه دهخدانصرآبادی . [ ن َ ] (اِخ ) محمد طاهر (میرزا...) از ادبا و شعرای قرن یازدهم است ، وی مؤلف تذکره ای است که به نام خود او «تذکره ٔ نصرآبادی » معروف شده است و مشتمل
سمعلغتنامه دهخداسمع. [ س َ ] (ع مص ) شنیدن . (غیاث ) (منتهی الارب ) (دهار) (تاج المصادر زوزنی ). || (اِ) شنوایی . (غیاث ) (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ص 59). برای مفرد و جم