گورنفرهنگ انتشارات معین(رَ) (اِ.) [ تر - جغتابی ] 1 - حلقه ای که لشکری در گرد چیزی تشکیل دهد. 2 - نوعی اردوگاه که به وسیلة گردونه هایی - که به شکل دایره تنظیم کنند - سنگربندی شود.
gorgingدیکشنری انگلیسی به فارسیگورینگ، پر خوردن، زیاد تپاندن، پر خوری کردن، بلعیدن، با حرص و ولع خوردن