گورنینلغتنامه دهخداگورنین . [ گ َ وَ ] (اِ) متاع و رخت خانه و متاع غیرمنقوله . (آنندراج ). اسباب خانه و رخت خانه و اموال صامت . (ناظم الاطباء). || خندق . (آنندراج ). مغاک . شیار.
gorgingدیکشنری انگلیسی به فارسیگورینگ، پر خوردن، زیاد تپاندن، پر خوری کردن، بلعیدن، با حرص و ولع خوردن