گورمیلغتنامه دهخداگورمی . (اِخ ) دهی است از بخش قشم شهرستان بندرعباس واقع در 134 هزارگزی باختر قشم ، سر راه مالرو قشم به باسعیدو. جلگه و گرمسیر و مالاریایی و سکنه ٔ آن 199 تن است
گورمیانلغتنامه دهخداگورمیان . (اِخ ) یکی از کوههای کردستان صحنه . (از جغرافیای غرب ایران تألیف د مرگان ترجمه ٔ کاظم ودیعی ص 49).
گورمیدانgrave fieldواژههای مصوب فرهنگستانگورستان باستانی، بهویژه در عصر مفرغ و آهن اروپا، بدون سازههای روزمینی مانند گورنشان یا سنگافراشت (orthostat)
گورماستفرهنگ انتشارات معین(اِمر.) = گوره ماست : 1 - ماستی که از شیر گورخر باشد. 2 - ماست چکیده ای است که شیر خام در آن داخل کنند و بر هم زنند و خورند و گاه آب غوره یا سماق در آن زنند.
گورمیانلغتنامه دهخداگورمیان . (اِخ ) یکی از کوههای کردستان صحنه . (از جغرافیای غرب ایران تألیف د مرگان ترجمه ٔ کاظم ودیعی ص 49).