گورخانلغتنامه دهخداگورخان . (اِخ ) لقب بهرام گور. (از برهان ) : با عبرت گورخانه ٔ جان در عشرت گورخان چه باشی ؟ خاقانی .گور از پیش و گورخان از پس گور و بهرام گور و دیگر کس . نظامی
گورخانلغتنامه دهخداگورخان . (اِخ ) نام امیر سلسله ٔ قراختایی معاصر سلطان سنجرو آنکه سنجر را در جنگ قطوان شکست داد : نه بر سنجر شبیخون برد زَاول گورخان وآخرشبیخون زد اجل تا گورخانه
گورخانلغتنامه دهخداگورخان .(اِخ ) نام عمومی امرای سلسله ٔ قراختائیان که در ماوراءالنهر امارت داشته اند و دولتشان به دست سلطان محمد خوارزمشاه کوچلکخان رئیس قوم عیسوی مذهب نایمن از
گورخانkurganواژههای مصوب فرهنگستانپشتهای از خاک و سنگ که بر روی یک گور زیرزمینی یا گورلان ساخته میشد
گورخانهلغتنامه دهخداگورخانه . [ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان طارم پایین بخش سیردان شهرستان زنجان واقع در 17 هزارگزی شمال خاوری سیردان و 3 هزارگزی راه عمومی . کوهستانی و سردسیر اس
گورخانهلغتنامه دهخداگورخانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) مقبره و مدفن . (آنندراج ). قبر و گور. (ناظم الاطباء). دخمه . مشهد. قبرستان : ناؤوس ؛ گورخانه ٔ مغان . (دهار) : و اندر وی [ د
گورخانهلغتنامه دهخداگورخانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) مقبره و مدفن . (آنندراج ). قبر و گور. (ناظم الاطباء). دخمه . مشهد. قبرستان : ناؤوس ؛ گورخانه ٔ مغان . (دهار) : و اندر وی [ د
گورخانهلغتنامه دهخداگورخانه . [ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان طارم پایین بخش سیردان شهرستان زنجان واقع در 17 هزارگزی شمال خاوری سیردان و 3 هزارگزی راه عمومی . کوهستانی و سردسیر اس
فرهنگ گورالواریTimber-Grave culture/ Timber Grave culture, Srubnaya culture/ Srubnaya Kultura (ru.)واژههای مصوب فرهنگستاننوع خاصی از فرهنگ گورخانی متعلق به نواحی استپی جنوب روسیه در عصر مفرغ که مشخصۀ آن گورهایی است حاوی بقایای استخوانها و زین و یراق اسب و شواهدی دیگر از پرورش اس
فرهنگ گورآهونیCatacomb Grave cultureواژههای مصوب فرهنگستاننوع خاصی از فرهنگ گورخانی متعلق به دشتهای اوراسیا از حدود 2000 تا 1500 ق.م که در آن اسکلت و گورنهادهها را در دیوارهای یک چاه کمعمق میگذاشتند و چاه را پر می