گوتلغتنامه دهخداگوت . [ گ َ / گُو ] (اِ) کفل و سرین مردم را گویند، و به ضم اول و ثانی مجهول ، به زبان ترکی نیز همین معنی دارد. (برهان ) (آنندراج ). ترکی است ، در ترکی جغتایی «ک
گوتلغتنامه دهخداگوت . [ گُت ْ ] (اِخ ) قومی آلمانی که ابتدا در نزدیکی مصب رود ویستول ساکن بودند و سپس به مشرق اروپا رفتند. استروگتها (گت های مشرق ) در قرن 3م . در پانونی و مزی
گوت والدوفلغتنامه دهخداگوت والدوف . [ گُت ْ دُف ْ ](اِخ ) نام جدید زلن ، شهری از چکسلواکی (واقع در ناحیه ٔ مراوی ) که دارای 45700 تن جمعیت است و کارخانه ٔ بزرگ جوراب بافی دارد.
گوت شالکلغتنامه دهخداگوت شالک . [ گُت ْ ] (اِخ ) ملحد آلمانی (808 - 867 م .) که در سال 848 م . به خاطر اعتقادی که به برگزیدگی قبلی برخی از بندگان خدا داشت محکوم و زندان شد.
گوت شدلغتنامه دهخداگوت شد. [ گُت ْ ش ِ ] (اِخ ) یوهان کریستف (1700 - 1766 م .). نویسنده ٔ آلمانی که در نزدیکی کنیکسبرگ متولد شد.
گوت والدوفلغتنامه دهخداگوت والدوف . [ گُت ْ دُف ْ ](اِخ ) نام جدید زلن ، شهری از چکسلواکی (واقع در ناحیه ٔ مراوی ) که دارای 45700 تن جمعیت است و کارخانه ٔ بزرگ جوراب بافی دارد.
گوت شالکلغتنامه دهخداگوت شالک . [ گُت ْ ] (اِخ ) ملحد آلمانی (808 - 867 م .) که در سال 848 م . به خاطر اعتقادی که به برگزیدگی قبلی برخی از بندگان خدا داشت محکوم و زندان شد.
گوت شدلغتنامه دهخداگوت شد. [ گُت ْ ش ِ ] (اِخ ) یوهان کریستف (1700 - 1766 م .). نویسنده ٔ آلمانی که در نزدیکی کنیکسبرگ متولد شد.
گوت شمیدلغتنامه دهخداگوت شمید. (اِخ ) آلفرد. یکی از مورخان و خاورشناسان آلمانی است که در سال 1835. در لوش ویتز متولد شد. وی در شهرهای کیل (1865)، کنیکسبرگ (1873) و ینا (1876) به اخذ
گوت والدلغتنامه دهخداگوت والد. [ گُت ْ ] (اِخ ) کلمان (1896 - 1953 م .). سیاستمدار چک که در ددیس متولد شد. وی ابتدا دبیرکل حزب کمونیست چکسلواکی بودو از سال 1948 به بعد رئیس جمهوری آ