گواسهلغتنامه دهخداگواسه . [ گ ُ س َ / س ِ ] (اِ) صفت و گونه . (انجمن آرا) (آنندراج ). رجوع به گواس و گواش شود.
گواسلغتنامه دهخداگواس . [ گ ُ ] (اِ) صفت و گونه . (آنندراج ) (انجمن آرا). کواس . کواسه . کواش . کواشه .گواش . گواشه . گواسه . و رجوع به گواشه و گواش شود.
گواشلغتنامه دهخداگواش . [ گ ُ ] (اِ) به معنی صفت و رنگ و لون باشد. (برهان ). کواس . کواسه . کواش . کواشه . گواس .گواسه . گواشه . رجوع به هر یک از کلمات مذکور شود.