گهوارهلغتنامه دهخداگهواره . [ گ َهَْ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) گوواره . گاهواره . گواره . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). گاهواره . (صحاح الفرس ) (فرهنگ نظام ) (انجمن آرا) (آنندراج ). مه
گهواره ٔ دیولغتنامه دهخداگهواره ٔ دیو. [ گ َهَْ رَ / رِ ی ِ وْ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نام فنی از کشتی است که دو حریف یکدیگر را تکان میدهند تا یکی را بی خبر کرده بر زمین بنوازد. (بها
گهواره پوشلغتنامه دهخداگهواره پوش . [ گ َهَْ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) پوششی که به شکل گهواره برند و دوزند و بر آن افکنند تا از تابش نور و روشنی بر طفل خفته در آن جلوگیری شود و کودک آسوده