گوهرآویزلغتنامه دهخداگوهرآویز. [ گ َ / گُو هََ ] (ن مف مرکب ) که ازآن گوهر آویخته باشد، چون گوش و جز آن : ز نعلکهای گوش گوهرآویزفکندی لعل ها در نعل شبدیز.نظامی .
گوهرآویزلغتنامه دهخداگوهرآویز. [ گ َ / گُو هََ ] (ن مف مرکب ) که ازآن گوهر آویخته باشد، چون گوش و جز آن : ز نعلکهای گوش گوهرآویزفکندی لعل ها در نعل شبدیز.نظامی .
نعلکلغتنامه دهخدانعلک . [ ن َ ل َ ] (اِ) نوعی از رکاب است . (برهان قاطع) (آنندراج ).و آن را نعلکی هم گویند. (برهان قاطع). و آن را نعل هم گویند. (آنندراج ). رکابی باشد که نعلکی ن
گوهرلغتنامه دهخداگوهر.[ گ َ / گُو هََ ] (اِ) مروارید است که به عربی لؤلؤ خوانند و مطلق جواهر را نیز گفته اند. (برهان قاطع) (انجمن آرا) (بهار عجم ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (ف